دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

رباعی از خیام


ماییم و می و مطرب و این کنج خراب

جان و دل و جام و جامه در رهن شراب


فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب

آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب

رباعی

یک عمر به راه خود کشاندی ما را

بر آتش عشق خود نشاندی ما را


گیسوی خود آنگه که فشاندی بر دوش

جامی ز بلای خود چشاندی ما را


هادی قریشی

شعری از خودم

عاشق که می شوی دلت از دست می رود

از خواب و زخم و خاطره لبریز می شوی


همچون چنارهای غم انگیز کوچه ها

همسایه ی قدیمی پاییز می شوی


چشمان او ز هستیِ من هم فراتر است

حتی ستاره نیز به پایش نمی رسد


تحریم کرده چشمهای خودش را ز روی من

دیگر کسی به گرد بهایش نمی رسد


می خواستم که تن ندهم،جان به در بَرَم

اما درست لحظه ی آخر؛که دیر بود


جانی نمانده بود که راهی دگر روم

جانم به دست زلف شرورش اسیر بود


گفتم که ظالم از دل من روی بر متاب

من خسته ای شکسته و هجران کشیده ام


دیگر تمام زندگی ام رنگ شب شده

دیگر به لطف عشق،به آخر رسیده ام


باز آی و دردهای ستبرِ دل مرا

بنشین و یک به یک ، سرفرصت نظاره کن


بنشین که تا بگویمت از غم چه می کشم

ظالم بیا و بر غم ما نیز چاره کن


هر شب به یاد روی تو در خواب های خویش

با گام های خسته سفر می کنم به ماه


زنجیرِ بی نهایت زلفت مسیر من

جادوی چشم های سیاهت چراغ راه


آه ای دل ای دلِ زخمی صبور باش

اندوه عاشقی که به پایان نمی رسد


سرگرم زخمهای خودت باش و دم نزن

این زخمهای کهنه به درمان نمی رسد


حالا گرفته ای دل ما را به چنگ خویش

حالا کشیده ای تن ما را به بند عشق


دیگر هوای گریه امانم نمی دهد

آخر شدم به دست غمت پایبند عشق


برگرد تا که سحر تو دیوانه ام کند

تا بلکه روزگار سیاهم به سر رسد


عاشق که می شدم به هوای تو می شدم

ای کاش از حریم تو گاهی خبر رسد.

هادی قریشی

توضیحاتی در مورد قطعه و چارپاره و غزل و ...

قطعه قالب شعری است که در آن،مصرع های زوج،هم قافیه اند و مصرع های فرد،قافیه ندارند.مثل این شعر:


دانم اگر که سر به نگاهی دهم سزاست

کین یک به هیچ ناید و آن یک سعادت است


جانم اگر ستاند و گر خنده ای کند

این از قناعتش بود آن از سخاوت است          /هادی قریشی


همانطور که می بینید،کلمات قرمز رنگ که در مصرع های دوم و چهارم به کار رفته اند،قافیه هستند و کلمات بنفش نیز ردیف هستند.اما در مصرع های اول و سوم،خبری از قافیه نیست.


اما تفاوت قطعه و غزل در چیست؟جدای از اینکه مضمون غزل،بیشتر عاشقانه است،از لحاظ ساختاری،غزل شباهت زیادی به قطعه دارد.در غزل،مصرع اول با تمامی مصرع های زوج،هم قافیه است.به شعر زیر توجه کنید:


زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم


می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر

سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

....     /حافظ


همانطور که اینجا نیز مشخص است،کلمات قرمز رنگ،قافیه هستند.


اما چارپاره چیست؟

اگر شعری ،از چند قطعه ی دو بیتی تشکیل شده باشد،چارپاره نام دارد.ساختار چارپاره به نحو زیر است:


.................................           ...........................***

.................................           ...........................***


.................................            ...........................+++

.................................            ...........................+++


.................................            ............................---

.................................            ............................---


همانطور که می بینید،این قالبِ یک چارپاره است که دو بیت دوبیت ،دارای قالب قطعه می باشد.دو بیت اول،قافیه ای همسان دارند.دو بیت دوم نیز قافیه ای همسان دارند که با قافیه ی دو بیت اول،متفاوت است.


در آینده ای بسیار نزدیک،شعری در قالب چارپاره تقدیم حضورتان خواهد شد.

اوج احساس

شرجیِ شانه هام بوشهر است


چشم تو ابتدای خیسی ها


قلب من مهر آخرین سرباز


جلوی تیر انگلیسی ها


تک بیت های سحرآمیز

تا چند در میان فکنی زلف و شانه را

دل را نمی دهیم به دست تو،زور نیست!
                    

غزلِ سخت است...

خبر خیر تو از نقل رفیقان سخت است
حفظ حالات من و طعنه ی آنان سخت است

لحظه ی بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران سخت است

کشتیِ کوچک من هر چه که محکم باشد
جستن از عرصه ی هول آور طوفان سخت است

ساده عاشق شده ام ساده تر از آن رسوا
شهره ی شهر شدن با تو چه آسان سخت است

ای که از کوچه ی ما می گذری ،معشوقه!
بی محلی سر این کوچه دو چندان سخت است

کوچه ی مهر سر نبش،کماکان باران...
دیدن حجله ی من اول آبان سخت است!!


کاظم بهمنی


تک بیت های سحرآمیز


|   از چشمــ تو چون اشکـــ  سفر کردمــ  و رفتمـ   |

|        افسانه ی هجران تو سر کردم و رفتمـ            |