خبر خیر تو از نقل رفیقان سخت است
حفظ حالات من و طعنه ی آنان سخت است
لحظه ی بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران سخت است
کشتیِ کوچک من هر چه که محکم باشد
جستن از عرصه ی هول آور طوفان سخت است
ساده عاشق شده ام ساده تر از آن رسوا
شهره ی شهر شدن با تو چه آسان سخت است
ای که از کوچه ی ما می گذری ،معشوقه!
بی محلی سر این کوچه دو چندان سخت است
کوچه ی مهر سر نبش،کماکان باران...
دیدن حجله ی من اول آبان سخت است!!
کاظم بهمنی