دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

آبشار گیسو

سنجاق سر به مو زد و این سدّ سست را


بیهوده در برابر این آبشار بست

میخانه لب

زده ای بر درِ میخانه ی لب قفل سکوت


لب من کاش کلیدِ درِ میخانه شود