دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

پنجره

دیگر این پنجره بگشای که من


به ستوه آمدم از این شب تنگ


دیرگاهیست که در خانه ی همسایه ی من خوانده خروس


وین شب تلخ عبوس


می فشارد به دلم پای درنگ

هوشنگ ابتهاج