آب از سرم گذشته
اگر چه
از دست و پا زدن نشوم خسته،هیچ گاه
باور کنید
من زنده ام هنوز
من زنده ام
مانند یک درخت تناور که زیر برف
ساکت نشسته است.
چونان پرنده ای که دو بالش،شکسته است
اما
باور کنید
من زنده ام هنوز
کامبیز صدیقی کسمایی
باران
تگرگ را
می آورد برای تماشای چوب دار
وینگونه با شتاب
با دنگ دنگ ساعت میدان شهر ما
در ساعت چهار
ناگاه،مرگ را
کامبیز صدیقی کسمایی