دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

صائب تبریزی...

که می آید به سروقت دل ما جز پریشانی؟


که می پرسد به غیر از سیل، راه منزل ما را؟

صائب تبریزی

فرهاد

ز قند افسانه ی فرهاد، شیرین تر بود اما


دلم از تلخی فرجام این افسانه می سوزد

تک بیت های سحرآمیز

تا چند در میان فکنی زلف و شانه را

دل را نمی دهیم به دست تو،زور نیست!
                    

تک بیت های سحرآمیز


|   از چشمــ تو چون اشکـــ  سفر کردمــ  و رفتمـ   |

|        افسانه ی هجران تو سر کردم و رفتمـ            |

تک بیت های سحرآمیز


از پا در آمدیمــ و نیامد به دستـــ،یار


پشتــــ امید بر سر این آرزو شکستـــ

هوشنگ ابتهاج