دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

دقایقی با اشعار ناب

جرعه ای از دریای بی نهایت شعر پارسی

توضیحاتی در مورد قطعه و چارپاره و غزل و ...

قطعه قالب شعری است که در آن،مصرع های زوج،هم قافیه اند و مصرع های فرد،قافیه ندارند.مثل این شعر:


دانم اگر که سر به نگاهی دهم سزاست

کین یک به هیچ ناید و آن یک سعادت است


جانم اگر ستاند و گر خنده ای کند

این از قناعتش بود آن از سخاوت است          /هادی قریشی


همانطور که می بینید،کلمات قرمز رنگ که در مصرع های دوم و چهارم به کار رفته اند،قافیه هستند و کلمات بنفش نیز ردیف هستند.اما در مصرع های اول و سوم،خبری از قافیه نیست.


اما تفاوت قطعه و غزل در چیست؟جدای از اینکه مضمون غزل،بیشتر عاشقانه است،از لحاظ ساختاری،غزل شباهت زیادی به قطعه دارد.در غزل،مصرع اول با تمامی مصرع های زوج،هم قافیه است.به شعر زیر توجه کنید:


زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم


می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر

سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

....     /حافظ


همانطور که اینجا نیز مشخص است،کلمات قرمز رنگ،قافیه هستند.


اما چارپاره چیست؟

اگر شعری ،از چند قطعه ی دو بیتی تشکیل شده باشد،چارپاره نام دارد.ساختار چارپاره به نحو زیر است:


.................................           ...........................***

.................................           ...........................***


.................................            ...........................+++

.................................            ...........................+++


.................................            ............................---

.................................            ............................---


همانطور که می بینید،این قالبِ یک چارپاره است که دو بیت دوبیت ،دارای قالب قطعه می باشد.دو بیت اول،قافیه ای همسان دارند.دو بیت دوم نیز قافیه ای همسان دارند که با قافیه ی دو بیت اول،متفاوت است.


در آینده ای بسیار نزدیک،شعری در قالب چارپاره تقدیم حضورتان خواهد شد.

غزلِ سخت است...

خبر خیر تو از نقل رفیقان سخت است
حفظ حالات من و طعنه ی آنان سخت است

لحظه ی بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران سخت است

کشتیِ کوچک من هر چه که محکم باشد
جستن از عرصه ی هول آور طوفان سخت است

ساده عاشق شده ام ساده تر از آن رسوا
شهره ی شهر شدن با تو چه آسان سخت است

ای که از کوچه ی ما می گذری ،معشوقه!
بی محلی سر این کوچه دو چندان سخت است

کوچه ی مهر سر نبش،کماکان باران...
دیدن حجله ی من اول آبان سخت است!!


کاظم بهمنی


تک بیت های سحرآمیز


به جهنم که شانه اتـــ  گم شد


زلفـــ خود را به دستـــ من بسپار !


منظور  از شانه،شانه ی موی سر می باشد


هادی قریشی

رخت سفید


در جمعشان بودم که پنهانی دلم رفت
باور نمی کردم به آسانی دلم رفت

از هم سراغش را رفیقان می گرفتند
در واشد و آمد به مهمانی دلم رفت

رفتم کنارش،صحبتم یادم نیامد
پرسید:شعرت را نمی خوانی؟دلم رفت

مثل معلم ها به ذوقم آفرین گفت
مانند یک طفل دبستانی دلم رفت
من از دیار "منزوی" او اهل فردوس
یک سیب و یک چاقوی زنجانی،دلم رفت
 
ای کاش آن شب دست در مویش نمی برد
زلفش که آمد روی پیشانی،دلم رفت

ای کاش اصلا من نمی رفتم کنارش
اما چه سود از این پشیمانی،دلم رفت

دیگر دلم -رخت سفیدم- نیست در بند
دیروز طوفان شد،چه طوفانی ... ( ) رفت!
کاظم بهمنی